ذکری نمی دهم، فقط چمشت را کنترل کن!
آیتا... قرهی: محضر مبارک آیتا... بهاءالدینی(اعلی ا... مقامه الشّریف) بودیم، یک آقایی آمد که ظاهراً قبلاً دو، سه مرتبه آمده بود. گفت:
آقا! یک چیزی به من بگویید. آقا فرمودند: همان که قبلاً گفتم و قبلاً هم دو سه بار آمدی. نسخه تو فقط همان نسخه است. گفت: آقا! من الآن یک سال است...! فرمودند: پنج سال باید این کار را انجام دهی. من فکر کردم آقا یک نسخه خاصّی به ایشان داده است. او که داشت میرفت، من به بهانه چای ریختن رفتم. به آن شخص گفتم: آقا به شما چه نسخهای دادند که فرمودند: پنج سال باید انجام بدهی؟ گفت: هر موقع که من میآیم، میگوید: فقط چشمت را مواظبت کن، هر چه میگویم ذکری به من بدهید، میفرمایند من به تو ذکری نمیدهم، فقط همان چشمت را مواظبت کن. چای ریختم و آمدم، آقا فرمودند: خوب، رفتی از او پرسیدی دیگر. من که میدانم چای ریختن، بهانه بود!
منبع : نشریه پرتو سخن شماره 696
|
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0